ایگوما
egomaa
چگونه خودکاوی کنیم؟ (بخش اول)
...

18

18

نویسنده مشاور ایگوما

چگونه خودکاوی کنیم؟ (بخش اول)

شما مانند بسیاری از افراد، با خود بودن را که بد نمی دانید، می دانید؟ تنها ماندن و اختصاص دادن ساعتی برای خودشناسی.

 کاری که قرار است انجام دهید، خودتحلیلگری است تا به هسته ی ناهشیار وجودتان دسترسی پیدا کرده و ابهامات هیجانی آن را روشن کنید.

این کار بعد از مدتی می تواند شما را از آدمی ناراضی و آشفته به آدمی آرام تبدیل کند. لازم است توجه کنید که، اگر فکر می کنید انرژی کافی برای این کار را ندارید نباید بدون گرفتن کمک تخصصی آن را شروع کنید چون برای رسیدن به خویشتن خود راه سختی در پیش دارید، و کتاب یا این نوشته هرگز نمی تواند جای متخصص را بگیرد.

اگر تصمیم به انجام این کار گرفته اید، از اینجا شروع کنید که چند ساعتی از زمانتان را بطور مرتب در تنهایی با فکر به نگرانی هایتان بگذرانید. گاهی اوقات اجتناب از نگرانی باعث اضطرابی مفرط است که از خود نگرانی بدتر است.

اگر نگرانی دارید که حتی با تمرکز بر روی آن به راه حلی نمی رسید و به صورت تکراری مثل صفحه گرامافونی که گیر می کند بر روی یک فکر مانده اید، لازم است جزئیات حالت هایتان را ثبت کنید و درون نگری دقیق تری انجام دهید. شاید این نگرانی ها سطحی باشند و مانعی در راه رسیدن به راه حل مشکل و یا نگرانی اصلی ایجاد کرده باشند.

شما باید تلاش کنید تا به یک چرخه نگرانی برسید، و تا رسیدن به علت اصلی کار را متوقف نکنید، برای مثال باید بتوانید ماری را که دم اش را بلعیده پیدا کنید. سپس برای از بین بردن آن نوعی تلقین به نفس انجام دهید، همینطور که به آن فکر می کنید تجسم کنید در حال گلوله کردن یک رشته نخ هستید و همزمان تکرار کنید نگران نباش، نگران نباش، سپس خود را بر صخره ای لب دریا ببینید و گلوله نخ را به سمت دریا پرتاب کنید و این کار را تا رسیدن به یک تداعی، مرتب انجام دهید.

می توانید از روش نوشتن نگرانی و فکر کردن به آن برای مدتی و سپس سوزاندن آن هم استفاده کنید. یا نگرانی واهی خود را بصورت یک کلمه یا یک جمله روی آیینه یا تخته وایت برد بنویسید و پس از مدتی که در معرض چشم باطنتان بود آن را پاک کنید.

ناهشیاری یا فعالیت بخش پنهان ذهن که شما قصد بررسی آن را دارید، معمولا سودمند است، اگر از ناهشیاری بترسید، نمی توانید خودکاوی کنید. علت ترس مواردی است که ما درباره ناهشیاری می شنویم مثل اینکه کابوس هایی که می بینیم از ناهشیاری که قابل دسترس نیست سرچشمه می گیرند. ولی وقتی نمی توان از رفتارهای ناکارآمد دست کشید و بر احساس گناه ناشی از آن هم غلبه کرد دچار تعارض می شوید و سانسور درونی باعث می شود بروز این تعارضات را به شکل بیماری های روان تنی ببینید.

لازم است امیالتان را بشناسید و انرژی بیهوده صرف واپس راندن آن ها به ناهشیاریتان نکنید. باید گذشته خود را نیز بررسی کنید چون بخشی از مراحل اولیه رشد شخصیت شما در کودکی و نوجوانی فراموش شده و به ناهشیار رفته است، و ممکن است علت مسائل امروزتان باشند. گاهی آن خاطرات به شکل یک ضربه یا تروما به شما آسیب زده و چنان دردناک بوده که آن را به ناهشیار فرستاده اید. با لبخند زدن، انکار و به یاد نیاوردن نمی توانید مسائل دوران کودکی خود را برطرف کنید.

مثلا گاهی مسائل جنسی در سیر رشد طبیعی سرزنش شده اند و تربیت کنندگان خواسته اند از فرد موجودی عاری از میل جنسی بسازند، باید علل اولیه را که جلوی نیازهای طبیعی شما را گرفته پیدا کنید و اجازه ندهید بیش از این تعادل را بر هم بزنند. همچنین در ناهشیاری آرمان هایی هم که برای این دنیا بسیار شکننده بوده اند و امکان دستیابی نداشته اند وجود دارند که اگر به هشیار بیایند، به رشد خویشتن شما کمک می کنند.

در روز دقایقی ذهنتان را خالی کنید و به امور عادی زندگی فکر کنید، درست مثل اینکه برای اولین بار مشغول مشاهده خود از چشم فرد دیگری هستید. بسیاری از آدم ها از تنها شدن می ترسند چون دوست ندارند با خودشان روبرو شوند، و به محض تنها شدن رادیو و تلوزیون روشن می کنند. سعی کنید برای لحظات درون نگری تان جوی آرام ایجاد کنید مانند جوی که در نشست های شیرین متفکران و شعرا وجود دارد.

از درون نگری تان یادداشت بردارید، هر فکری و مربوط به هر زمانی به ذهنتان رسید را با حالت رها دنبال کنید و آن را یادداشت کنید. اگر نتوانستید، علت آن سد بزرگ سانسور درونی است و ممکن است حتی چند ماه طول بکشد تا با تمرین به مقصود برسید و درون خود را مشاهده کنید و معماهای آن را حل کنید. باید بدانید همانطور که خاطره ها را به ذهن می آورید و روشن می کنید توان خاموش کردن آن ها را نیز دارید. یک فن برای انجام این کار، روش چراغ مطالعه است، در اتاقتان چراغی فقط به انجام این کار اختصاص دهید، شروع به فکر کردن و یادآوری خاطرات که کردید آن را روشن کنید و بعد از یادآوری کامل خاطره و تمرکز لازم بر آن تصمیم به فراموش کردن آن بگیرید و همزمان چراغ را خاموش کنید. بعد از مدتی شرطی می شوید و از آن می توانید به راحتی برای جلوگیری از افکار ناخوشایندتان استفاده کنید.

تکنیک دیگری که هم آوایی نام دارد و برای شروع کار خودکاوی پیشنهاد می شود به این صورت است که از کسی بخواهید تعدادی کلمه  بی ارتباط بهم را در ستونی بنویسد، سپس سعی کنید اولین کلمه ای که با دیدن این کلمات به ذهنتان می رسد را مقابل آن ها یادداشت کنید، این کار را سریع و بدون فکر انجام دهید، سپس سعی کنید به کلماتی که نوشته اید فکر کنید، آن ها را بسنجید و ارتباطی بین کلمه ها بیابید و با این روش ببینید ذهن ناخودآگاهتان در چه مسیری حرکت می کند.   ادامه دارد...

بخش دوم و سوم مقاله "چگونه خودکاوی کنیم" را در ایگوما بخوانید.

فهیمه فرهودی (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)

برداشت نویسی و خلاصه ی کتاب "خودکاوی" نوشته "استفن لکنر"

در روز دقایقی ذهنتان را خالی کنید و به امور عادی زندگی فکر کنید، درست مثل اینکه برای اولین بار مشغول مشاهده خود از چشم فرد دیگری هستید. بسیاری از آدم ها از تنها شدن می ترسند چون دوست ندارند با خودشان روبرو شوند، و به محض تنها شدن رادیو و تلوزیون روشن می کنند.

ایگوما / مشاور

ارسال نظرایمیل شما در سایت نمایش داده نمی شود و فقط برای ارسال پاسخ برای شما استفاده خواهد شد